آغاز سخن
بيمقدمه بگويم، همه جنگها روزي به پايان مي رسند و همه سرزمينهاي سوخته ديگر بار به وسعتهاي سبز ميپيوندند و همه چيز، در تكرار هميشگي خويش، تداوم مييابد.
امروز از كنار سرزمينهاي جنگ زده كه ميگذري، هرگز اين انديشه در تو راه نمييابد كه روزگاري دشمنان اين خطه عزيز، بدانجا تاختهاند و همه چيز را به خاكستر نشاندهاند.
آري، آنگاه هيچ پنجرهاي نبود كه به سمت ويراني بازنمانده باشد و هيچ حنجرهاي نبود كه در آن نشاني از عبور دشنه نباشد. آنچه بر جاي مانده تنها ويرانههايي بود سوخته كه به ديوارهاي نيمه فرو ريخته تكيه كرده بود.